بت عشوه گر
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو
بت عشوه گر

بت عشوه گر

بت عشوه گر

  • رندانه، گاه از سر کویت گذر کنم
  • شاید به زیر چشم، به رویت نظر کنم
  • تسبیح پارسایی‌ و، سجّاده‌ی‌ ریا
  • در رهن باده چون نبود سیم و زر کنم
  • آمد شدن، به مدرسه‌ام نیست بعد از این
  • جز آنکه جستجوی‌ بتی‌ عشوه‌گر کنم
  • در صحن مسجدم نبود راه، غیر از آنک
  • بر کوی‌ می‌فروش، ازآن ره گذر کنم.